حامدحامد، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

من و داداشم

دست نوشته هاي حامد

اينا دست نوشته هاي حامد هست كه براي شما دوست عزيز گذاشته    رزذ ط  ظظكككككهتنذاللللللئئ ئوبيلبيل للئل يييسمنو.ائ ائئللدببلدبيذيسسزششززززززززززززززززززززززززززززززززرم/انناواو لئ لز زئتللللللللللللللللللذذذننننننننننناااااااااششيتتتتتتت و اما ترجمه ي اين دست نوشته ها   سلام به همه ي دوستاي گلم از همه ي كساني كه به وبلاگم سر ميزنن ونظر ميدن ممنونم منتظر نظرات شما هستم . دوستون دارم . حامد           ...
11 آبان 1391

حرف هاي من

سلام امروز مي خوام از زبون خودم براتون بگم من چند تا كلمه بلدم بگم البته بعضي از اونا را درست نميتونم بگم ولي اينجا حرفامو با ترجمه براتون مذارم .... بابا - ماما آجي (خواهرم ) عمي ( عمه ها و دختر عمه هاي بزرگم ) آمو (عمو جونم ) ممد (پسر عمو ي كوچيكم (محمد)) ايي(پسر عموي بزرگم (علي)) م me (زنمو) دادا (دختر عمه ي خوبم شيوا) مامادون ( مامان جونم) ما (ماست) دادو (دارو ) بخ (برق) آآ(آهنگ) لولو (لوبیا) آبویی(آبی)آبو (آب)           ...
10 آبان 1391

عید قربان مبارک

دلخوش آنیم كه حج مى رویم,غافل از آنیم كه كج مى رویم ,كعبه به دیدار خدا مى رویم ,او كه همینجاست كجا مى رویم ,حج خدا جز به دل پاك نیست شستن غم از دل غمناك نیست, عید قربان مبارک ...
5 آبان 1391
1